انگار کسی دستشو از گلوم میبره پایین و هرچی که توی بدنمه از ریشه میکّنه. قلب و ریه و معده و...
اینجوری دلم برات پر میزنه
انگار جونم داره بالا میاد، نفسم تنگ میشه، قلبم میگیره، بغض میکنم از اینکه نیستی...
اینجوری دلم برات تنگ شده
و تمام.
گفتم دلم برایت تنگ است
گفت ملالی نیست
گفتم ندیدنت رفتن حیات است
گفت خیالی نیست
گفتم تا چه حد بیتفاوت؟
گفت هیچ باکی نیست
برچسب : نویسنده : ebeheshteniaz3 بازدید : 151