به یک روانکاو نیاز داریم ۲

ساخت وبلاگ

- یادته گفتی مالیخولیایی شدی؟

- آره یادمه

- خواستم تایید کنم. مدام خواب میبینم یه جایی میبینمش و همون حس خوشحالی و استرس همزمان، که کسی از حضورش مطلع نشه. وقت بیداری هم که اونجوری میشم که گفتم. 

- بازم خواب دیدی؟

- آره. 

- معمولا کجاها میبینیش؟

- جاهای مختلف. اگه بیرونی باشه معمولا دانشگاه. باقیشم معمولا اون مهمون من میشه. یعنی جایی که من هستم و یه عده از خونواده‌ی من و اونم هست اتفاقی. و هربار از دیدنش احساس شوق و خجالت رو با هم دارم.

- شوق و خوشحالی که میگی یعنی اینکه دلت خیلی براش تنگ شده

- خیلی

- و خجالت و استرس هم به خاطر عذاب وجدان کاریه که کردی

- حتما. خب خودم اینارو میدونم

- آره ولی حرف زدن با من باعث شد به این نکته پی ببری

- برو بابا

- حالا واقعا اگه یه روز یه هویی ببینیش چیکار میکنی؟

- نمیدونم فکر میکنم مات و مبهوت می‌مونم. و بعدش از درون فرو بریزم. ولی اگه اون راحت باشه دوس دارم حرف بزنم.

- که چی بگی؟

- هیچی حال و احوالشو بپرسم. این مدت چیکارا کرده؟ چطور گذشته؟ بعدش منم بگم 

- فک میکنی به حرفات گوش بده؟ 

- اوووم خب نمیدونم هرچی میشه ازش انتظار داشت. ولی به گمونم بیشتر احتمالش اینه که اصلا خودشو به من نشون نده.

- آهان تو استرس اینو داری که دیگه نبینیش؟ خب برو ببینش

- اگه توان و فرصتش باشه حتما یه روزی این کارو میکنم اما اگه بدونم کجاست؟

- همین نزدیکیهاست

- میدونم توی خواب و خیال و ذهن و فکر که هست اما واقعیت یه چیز دیگه‌س

- تو از واقعیت ناخواستنیت به خیال پناه بردی

- مثل خیلیای دیگه

- فرق تو اینه که استعداد مالیخولیایی و دیونه شدنت خیلی بالاست. از یه جایی به بعد دیگه واقعیت و خیال رو قاتی میکنی حسابی. الان من واقعیت دارم یا خیالم؟ :)

- تو هر دوش هستی

- دیدی گفتم همه چی رو قاتی کردی؟  ولی با همه‌ی این حرفها فکر میکنم حداقل اون دیگه تا حالا با این قضیه کنار اومده باشه 

- شاید اینطور باشه یعنی امیدوارم همینطور باشه. و خب شاید اصلا منم جای اون بودم میدیدم که ارزش فکر کردن و غصه خوردن نداره کسی که اینجور کاری انجام داده و شاید اصلا نفرت جای دوست داشتن رو گرفته باشه که حق هم هست. اینجا منم که با تصمیمم که از سر نمیدونم چی بود گور خودمو کندم و وجودم از هم جدا شده. یه طرف یه روح سرگردان که توی گذشته و خواب سر میکنه، یه طرفم این جسمی که بی‌روحه

- آخه یکی رو میبینی مشکلش کابوس دیدنه. یکی دیگه هم هست مشکلش مسائل بیداری خودشه. تو دیگه هم توی خیال هم توی واقعیت با مسئله مواجه شدی. و راهی نداری جز اینکه حلش کنی. دوباره روحت رو به بدنت برسونی. 

 

 

بهشت نیاز...
ما را در سایت بهشت نیاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ebeheshteniaz3 بازدید : 136 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 21:48