میترسم از روزی که منو نشناسی.
دلیل زنده بودنم اینه که برای یکبار هم شده تو رو ببینم و منو بشناسی حتی اگه اونقدر پیر شده باشم که خودم هم خودمو نشناسم. حتی اگه خاطرات من و خودِ من هم فراموشت شده باشه.
میترسم از روزی که تو رو نشناسم. که فراموشی گرفته باشم. اصلا میترسم تو رو نبینم و تنها بمیرم.
عمرم در حسرت با تو بودن و امید دیدار تو گذشت. حسرت رو نمیدونم اما امید مایه و دلیل زندگیه. به گمونم حتی اگه فراموشی بگیرم باز هم با دیدن نگاهت هدف حملهی خاطرات تو بشم. من تو رو خوب به حافظهم سپردهم.
تو در جانِ منی.
آرزوی دیدارت رو دارم حتی اگه پیر شدم حتی اگه فراموشی گرفتم اما وقتی که زندهم ببینمت.
به امید دیدار
بهشت نیاز...برچسب : نویسنده : ebeheshteniaz3 بازدید : 124