اول اینکه توی آسمون خیلی پر ابر بود و منم عاشق ابر. طوری بود من که اصلا اهل عکس گرفتن و گوشی دست گرفتن نبودم مدام عکس میگرفتم.
بعد اینکه وقتی رفتم حرم بعد از سالیان سال تونستم به ضریح برسم و قبر رو ببینم. چند وقتی بود همش خواب حرم میدیدم انقدر خلوت بود که سرمو گذاشته بودم روی ضریح و درد دل میکردم. بالاخره خوابام تعبیر شد:) به خاطر همین خلوت بودن برای اولین بار تونستم پنجره فولادم برم. به خاطر قضیهای که براش میگن دوس داشتم.
و آخر، با اینکه اصلا اهل این نیستم که هرجا نذری باشه برم اون سمت، انقدر بوی غذا توی صحن حرم پیچیده بود که واقعا دوست داشتم بخورم. پیگیر شدم از خادمین گفتن ثبت نام و بعدش اگه قرعه به نامت دراومد تا پنج نفر میتونین دعوت باشین و مهمون امام رضا یه وعده غذا اینجا باشید. و ما هم دعوت شدیم.
ممنونم از امام رضا (ع) که منو طلبید.
بهشت نیاز...
برچسب : نویسنده : ebeheshteniaz3 بازدید : 113