یادداشت (شازده کوچولو) اگزوپری

ساخت وبلاگ
یکی از کتابهایی که دوس داشتم دوباره بخونم شازده کوچولو بود. سال ۹۲ این کتاب رو دوستم که تازه باهاش دوست شده بودم بهم هدیه داد و شروعی بود برای کتاب خوندن.

کتاب شازده کوچولو درباره یه آدمکه که از یه سیاره‌ی دیگه اومده. طرز نگاهش به مسائلِ حتی ساده باعث میشه ما به فکر فرو بریم. شازده کوچولو شاید اون بعد از شخصیت ماست که رهاش کردیم. آدم وقتی بچه‌س فارغ از این دنیا و مسائل مادی هست به علاوه اینکه سوالهای فلسفی زیاد میپرسه اما بزرگترها هردوی این ویژگی رو خراب میکنن و کم کم بچه هم رنگ بزرگترها رو میگیره. غرق مادیات میشه و کمتر به تفکر و سوال میپردازه. کتاب منو یاد کتاب "پرسیدن مهمتر از پاسخ دادن است" انداخت.

شازده کوچولو وقتی سیاره‌شو ترک میکنه از چند سیاره عبور میکنه. و بعد از گذر از هر سیاره با خودش میگه: "راستی که آدم بزرگها خیلی عجیبند!" 

ساکن سیاره اول یه پادشاه تنهاست. سیاره دوم خودپسند، سیاره سوم میخواره، سیاره چهارم کارفرما، سیاره پنجم فانوس‌افروز. به نظر شازده کوچولو فرق فانوس‌افروز با چهارتای اول اینه که برعکس اونا به چیزی غیر از خودش توجه میکنه؛ برا همین قابل احترامه.

سیاره ششم یه جغرافی‌دانه که از شازده کوچولو میخواد بره به سیاره زمین. سیاره هفتم میشه سیاره زمین که تعداد زیادی پادشاه، خودپسند، مست، کارفرما، جغرافی‌دان و "آدم بزرگ" وجود داره. توی زمین با چند موجود برخورد میکنه که طبق حرفهای اونها به همراه شازده کوچولو پی میبریم که آدم وقتی بزرگ میشه چقد همه چیز براش عادی میشه. و دوست داشتن و علاقه به همدیگه براشون فراموش شده.

 

قسمتهای جالب زیادی داشت:

آدم در بیابان احساس تنهایی می‌کند...   مار گفت: با آدمها نیز آدم احساس تنهایی می‌کند (78).

چه سیاره‌ی عجیبی! یکپارچه خشکی و تیزی و شوری است! آدمها نیز نیروی تخیل ندارند... (80).

_ "اهلی کردن" یعنی چه؟   روباه گفت: "اهلی کردن" چیز بسیار فراموش‌شده‌ای است، یعنی "علاقه ایجاد کردن"... (84).

روباه گفت: هیچ چیزی را تا اهلی نکنند نمی‌توان شناخت. آدمها دیگر وقت شناختن هیچ چیز را ندارند (87).

روباه گفت: ...بدان که جز با چشم دل نمی‌توان خوب دید. آنچه اصل است از دیده پنهان است. ... آدمها این حقیقت را فراموش کرده‌اند ولی تو نباید فراموش کنی. تو هرچه را اهلی کنی همیشه مسئول آن خواهی بود (91).

سوزنبان گفت: آدم هیچ وقت از جایی که هست راضی نیست (92).

آری خواه خانه باشد یا ستاره یا بیابان، فرق نمی‌کند، آنچه آنها را زیبا کرده است به چشم نمی‌آید! (96).

شازده کوچولو باز گفت: ولی چشمها کورند. باید با دل جستجو کرد (98).

آدم اگر تن به اهلی شدن داده باشد باید پی گریه کردن را به تن خود بمالد... (101).

 

 

بهشت نیاز...
ما را در سایت بهشت نیاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ebeheshteniaz3 بازدید : 126 تاريخ : دوشنبه 27 اسفند 1397 ساعت: 12:38