دلم تنگ شد یه هو. رفتم سراغ اولین یادداشتهام که به اصرار تو مینوشتم نوشته نمیشه گفت. بیشتر دلنوشته، چیزی که توی دلم بود. توی دومی یا سومی نوشته بودم جدایی نتوانم. و تو جواب دادی:
"شاید فراموش توانی کرد روزی
اما من هماره با تو خواهم بود."
جملهی دوم ایهام داره: تو همیشه با من هستی توی ذهنم، خاطرم، دلم. اما نمیدونم میشه همراهم هم باشی؟ با تو بودن؟ یعنی تو توی خیالم هستی؟ یا یعنی تو همراه و یاورم هستی؟ انقدر توی خیالم هستی که واقعیت داری.
جملهی اولت هم اصلا امکان نداره حتی اگه فراموشی بگیرم. جوری توی وجودم نفوذ کردی که نمیدونم این منم یا تو. گاهی به بعضی ویژگیهای خودم که از تو گرفتم نگاه میکنم وقتی دلم برات تنگ میشه.
تو همیشه با من هستی اینو درست پیشبینی کردی. که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی.
بهشت نیاز...برچسب : نویسنده : ebeheshteniaz3 بازدید : 122