این کتاب _معروفترین رمان نابوکوف و سومین رمان او_ در سال ۱۹۵۵ منتشر شده. ترجمهی پدرامنیا در کشور افغانستان و بدون سانسور که البته من هرچی خوندم نمیدونم ترجمهها و انتشارات دیگه که سانسور کردن کجاش رو سانسور کردن؟در پیشگفتار کتاب که از مترجم هست آورده شده که: "
لولیتا اثریست آهنگین و طنزآمیز و
ناباکوف سوررئالیستیست در ردهی گوگول، داستایوفسکی و کافکا قرار دارد" ص۹.داستان هامبرت که در نوجوانی عاشق دختری همسن خودش به اسم آنابل میشه که البته دوستداشتن دوطرفه هست؛ و در همون موقع آنابل میمیره. و شاید همین باعث میشه بعدها که ازدواج میکنه خیلی با همسرش ارتباط برقرار نکنه و جدا بشن و بعد، از لولیتا دختر نوجوان دیگهای (یادآور آنابل) خوشش بیاد....پیشگفتار مترجم میتونه کمک کنه در فهم بهتر کتاب مثل نکتهای که در بالا آورده شد یا مثلا تئوری نیمفت در ص۲۴ توضیح داده شده. در آخرِ کتاب هم
یادداشتی از ناباکوف دربارهی رمان لولیتا آورده شده که خوندنش میتونه جالب باشه البته بعد از به پایان رسوندن رمان، خونده بشه بهتره. شیوهی نوشتن کتاب که شبیه خاطرهنویسی هست جالب بود. فقط کمی توصیفهاش زیادی نشون میده و حوصلهسربر؛ اما برای یادگیری کسانی که میخوان نوشتن رو جدیتر دنبال کنن میتونه مناسب باشه؛ چون هم دایره لغات رو افزایش میده، هم با عبارات و راههای مختلف برای نوشتنِ بهتر کمککننده باشه.همونطور که توی پیشگفتار آورده شده این کتاب رو نباید به این تصور که چون موضوعش دربارهی به اصطلاح بچهبازی هست و مثلا پر از تصویرهای جنسی هست خوند؛ چیزی که سالها پیش من در مورد این کتاب فکر میکردم و هرموقع یادش میافتم خندهم میگیره. و حالا که خوندمش اصلا نمیتونستم تصورش رو بکنم که چندین برابر نسبت به او بهشت نیاز...
ادامه مطلبما را در سایت بهشت نیاز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ebeheshteniaz3 بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 19:34